قصه حسنک کجایی را در کتاب فارسی دوم دبستان خواندیم و خاطره زیبایی بر ذهن ما از این داستان نقش بسته است.کنار چراغ گرد سوز روی شکم دراز می کشیدیم و قصه حسنک کجایی را مشق می نوشتیم..چه لحظات زیبایی داشتیم..دوره راهنمایی معلم ریاضی داشتیم بنام آقای محمد پرنیان..بعدها فهمیدیم که نویسنده قصه حسنک کجایی آقا پرنیان خودمان بود..چند سال قبل که سراغ معلم ریاضی خوش اخلاق خوبمان را گرفتیم که همیشه با یک ماشین جیپ بسیار قدیمی وارد مدرسه میشد.با سبیل چخماقی تقریبا حنایی رنگ با قد نسبتن بلند اما چهره ای دوست داشتنی..زمانی که از دوستم که معلم شد از آقا پرنیان پرسیدم.گفت آقا پرنیان مریض شد و فوت کرد و در بهشت زهرا اگر اشتباه نکنم دفن شد.البته ایشان می گفت در روز کفن و دفنش تعداد انگشت شماری حضور داشتند..دلم گرفت..الان که قصه حسنک کجایی را تجدید خاطره کردم بغضم گرفته و می نویسم آقا پرنیان کجاییی؟؟؟؟ خدا بیامرزدت..یادش بخیر..